کدامین چشمه سمی شد که آب از آب می ترسد
و حتی ذهن ماهیگیر از آن قلاب می ترسد
گرفته دامن شب را سکوتی آنچنان مبهم
که اشک از چشم و چشم از پلک و
پلک از خواب و خواب از خواب می ترسد....
هنگامه ی زندگی
|
کدامین چشمه
کدامین چشمه سمی شد که آب از آب می ترسد و حتی ذهن ماهیگیر از آن قلاب می ترسد گرفته دامن شب را سکوتی آنچنان مبهم که اشک از چشم و چشم از پلک و پلک از خواب و خواب از خواب می ترسد....
تو
کی مهربونی تو گرفت از من غرقابه درد کی دستای عزیزتو تبر برای ساقه کرد کینه رو کی یاد تو داد تو هم شدی مثل همه از تن گرم عاشقت کی ساخته یک مجسمه....؟! نمی شه باورم تویی نه...اینکه چشمای تو نیست تو طاقتت نبود من و ببینی با چشمای خیس
اینجا در دنیای من گرگ ها هم افسردگی مفرط گرفته اند. دیگر گوسفند نمی درند! به نی چوپان دل می سپارند و گریه می کنند....
گاهی
گاهی برو...گاهی بمان...گاهی بخند...
محرم
قيامت بي حسين غوغا ندارد"شفاعت بي حسين معنا ندارد"حسيني باش كه در محشر نگويند"چرا پرونده ات امضاء ندارد
عالم همه قطره و درياست حسين ، خوبان همه بنده و مولاست حسين ، ترسم كه شفاعت كند از قاتل خويش ، از بس كه كَرَم دارد و آقاست حسين
آبروي حسين به كهكشان مي ارزد ، يك موي حسين بر دو جهان مي ارزد ، گفتم كه بگو بهشت را قيمت چيست ، گفتا كه حسين بيش از آن مي ارزد
السلام عليكم يااباصالح المهدى (عج)السلام عليك ياامين الله فى ارض وحجته على عباده(ياصاحب الزمان آجرک الله)ماه محرم بر شما وعاشقان حسين تسليت عرض مينمايم)
محرم آمد و ماه عزا شد
دوست نوشت5
چه کسی میداند؟؟؟
چه کسی میداند؟؟؟
دیگه باورم شده
این سکوت و این هوا و این اتاق .. شب به شب به خاطرم میاردت نمیخواد باور کنه تو این اتاق .. دیگه ما با هم نفس نمیکشیم
به هوای روز برگشتن تو .. سر هر راهی نشونه میکشه من دارم هر روزمو بدون تو .. با تب یه خاطره سر میکنم توی این خونه به غیر از تو کسی .. دلشو با من یکی نمیکنه تو سکوت بی هوای این اتاق .. شب به شب به خاطرم میارمت
خدا
میشه خدا رو حس کرد تو لحظههای ساده بیعشق عمر آدم بیاعتقاد میره
وقتی که عشق آخر تصمیمشو بگیره ترسیده بودم از عشق، عاشقتر از همیشه عاشق نباشه آدم حتی خدا غریبهس نترس اگر دل تو از خواب کهنه پاشه تکیه کلام
دیر فهمیدم... خیلی دیر.... "عزیزم"... "گلم"... "عشقم"... تکیه کلامش بود....
دخترک برگشت چه بزرگ شده بود پرسیدم پس کبریتهایت کو؟ پوزخندی زد... گونه اش آتش بود ، سرخ، زرد... .............. گفتم می خواهم امشب با کبریتهای تو این سرزمین را به آتش بکشم دخترک نگاهی انداخت ،تنم لرزید.. گفت : کبریتهایم را نخریدند سالهاست تن می فروشم......
بی
این روزها "بی" در دنیای من غوغا می کند!
بی کس ، بی مار، بی زار، بی چاره ، بی تاب ، بی دار، بی یار، بی دل ،بی ریخت، بی صدا ، بی جان، بی نوا،بی حس ، بی عقل بی خبر، بی نشان ، بی بال، بی وفا، بی کلام ،بی جواب ، بی شمار بی نفس ،بی هوا ،بی خود، بی داد، بی روح ،بی هدف،بی راه،بی همزبان بی تو بی تو بی تو..... مرحوم حسین پناهی دعا کن بری خودت
زنده بمون!
شب ها زود بخواب. صبح ها زودتر بیدار شو. ..
نرمش کن. بدو. کم غذا بخور.
زیر بارون راه برو. گلوله برفی درست کن.
هر چند وقت یک بار نقاشی بکش.
در حمام آواز بخوان و کمی آب بازی کن.
سفید بپوش.
آب نبات چوبی لیس بزن.
بستنی قیفی بخور.
به کوچکتر ها سلام کن.
شعر بخون. نامه ی کوتاه بنویس.
زیر جمله های خوبی که تو کتاب ها هست خط بکش.
به دوست های قدیمیت تلفن بزن.
شنا کن.
هفت تا سنگ تو آب بنداز و هفت تا آرزو بکن.
خواب ببین.
چای بخور و برای دیگران چای دم کن.
جوراب های رنگی بپوش.
مادرت رو بغل کن. مادرت رو ببوس.
به پدرت احترام بذار و حرفاش رو گوش کن.
دنبال بازی کن. اگر نشد وسطی بازی کن
.
به برگ درخت ها دقت کن. به بال پروانه ها دقت کن.
قاصدک ها رو بگیر و فوت کن. خواب ببین.
از خواب های بد بپر و آب بخور.
به باغ وحش برو. چرخ و فلک سوار شو. پشمک بخور.
کوه برو. هرجا خسته شدی یک کم دیگه هم ادامه بده.
خواب هات رو تعریف نکن. خواب هات رو بنویس
بخند. چشم هات رو روی هم بگذار.
شیرینی بخر.
با بچه ها توپ بازی کن.
برای خودت برنامه بریز.
قبل از خواب موهات رو شانه کن.
به سر خودت دستی بکش.
خودت رو دوست داشته باش.
برای خودت دعا کن!
برای خودت دعا کن که آرام باشی.
وقتی توفان می آید، تو همچنان آرام باشی.
تا توفان از آرامش تو آرام بگیرد.
برای خودت دعا کن تا صبور باشی؛
آنقدر صبور باشی تا بالاخره ابرهای سیاه آسمون کنار بروند و خورشید دوباره بتابد.
برای خودت دعا کن تا خورشید را بهتر بشناسی. بتوانی هم صحبتش باشی و صبح ها برایش نان تازه بگیری.
برای خودت دعا کن که سر سفره ی خورشید بنشینی و چای آسمانی بنوشی.
برای خودت دعا کن تا همه ی شب هایت ماه داشته باشد؛
چون در تاریکی محض راه رفتن خیلی خطرناک است.
ماه چراغ کوچکی است که روشن شده تا جلوی پایت را ببینی.
برای خودت دعا کن تا همیشه جلوی پایت را ببینی؛ آخه راهی را که باید بروی خیلی طولانی است.
خیلی چاله چوله دارد؛ دام های زیادی در آن پهن شده است و باریکه های خطرناکی دارد؛
پر از گردنه های حیران و سنگلاخ های برف گیراست.
برای خودت دعا کن تا پاهایت خسته نشوند و بتوانی راه بیایی.
چون هر جای راه بایستی مرده ای و مرگی که شکل نفس نکشیدن به سراغ آدمبیاید، خیلی دردناک است.
هیچ وقت خودت را به مردن نزن!
برای خودت دعا کن که زنده بمانی. زنده ماندن چند راه حل ساده دارد!
برای اینکه زنده بمانی نباید بگذاری که هیچ وقت بیشتر از اندازه ای که نیاز داری بخوابی.
باید همیشه با خدا در تماس باشی تا به تو بیداری بدهد.
بیداری هایی آمیخته با روشنایی، صدا، نور، حرکت.
تو باید از خداوند شادمانی طلب کنی. همیشه سهمت را بخواه
و بیشتر از آنچه که به تو شادمانی ارزانی می شود در دنیا شادمانی بیافرین تا دیگران همسهمشان را بگیرند.
برای اینکه زنده بمانی باید درست نفس بکشی و نگذاری هیچ چیز ی سینه ات راآلوده کند.
برای اینکه زنده بمانی باید حواست به قلبت باشد.
هرچند وقت یکبار قلبت را به فرشته ها نشان بده و از آنها بخواه قلبت رامعاینه کنند.
دریچه هایش را، ورودی ها و خروجی هایش را و ببینند بهاندازه ی کافی ذخیره شادمانی در قلبت داری یا نه!!
اگر ذخیره ی شادمانی هایت دارد تمام می شود باید بروی پشت پنجره و بهآسمان نگاه کنی. آنقدر منتظر بمان و به آسمان نگاه کن تا بالاخره خداوند از آنجا رد بشود؛
آن وقت صدایش کن؛
به نام صدایش کن؛
او حتماً برمی گردد و به تو نگاه می کند و از تو میپرسد که چه می خواهی؟؟!
تو صریح و ساده و رک بگو.
هر چیزی که می خواهی از خدا بخواه. خدا هیچ چیز خوبی را از تو دریغ نمی کند.
شادمان باش. او به تو زندگی بخشیده است و کمکت می کند که زنده بمانی. از او کمک بگیر.
از او بخواه به تو نفس، پشمک، چرخ و فلک، قدم زدن، کوه، سنگ، دریا، شعر، درخت... تاب، بستنی، سجاده، اشک، حوض، شنا، راه، توپ، دوچرخه، دست، آلبالو، لبخند، دویدن و ...عشق... بدهد.
آن وقت قدر همه ی اینها را بدان و آن قدر زندگیت را ادامه بده که زندگی از این که تو زنده هستی به خودش ببالد!!
دیگران را فراموش نکن
![]() نوشته یک دوست 4
لطیف تر دل می بندمت و عمیق تر دختر بودن
میدانی درد چیست؟؟؟
در هم.........
وقتی ازم میپرسی که خوبی ؟ و من میگم ای بد نیستم .... یعنی بدم .... !
خیلی هم بدم .... پس نگو خدا رو شکر
بعضی وقت ها ، آدم ها یه کارهایی می کنن
بوسه هایت
![]()
گفت:
![]()
تـ ـو بـ ـرو....
چه بگویم سخنی نیست میان من و تو جای عاشق شدنی نیست میان من و تو آنقدر درد کشیدم که یعقوب شدم مژده ی پیرهنی نیست میان من و تو سال ها می شود از رفتنتو می گذرد …خبر از آمدنی نیست میان من و تو آنقدر دوست نبودیم که دشمن باشیم دشمنی با تو منی نیست میان من و تو خواستم با تو بگویم که دلم گفت : “بگو…” چه بگویم سخنی نیست میان من و تو من عاشق چشمان تو بودم تو ولی حیف افتاده به دامان تو بودم تو ولی حیف یک عمر به من زخم زدی طعنه شنیدم یک عمر پریشان تو بودم تو ولی حیف هرچند نبودی که بخوانی غزلت را هرچند غزل خوان تو بودم تو ولی حیف تو منجی دنیای منی عشق منی تو من عاشق چشمان تو بودم تو ولی حیفدختر یعنی
من دخترم ؛ آنقدر زیبا که از دیدنم خسته نمی شوی من دخترم ؛ آنقدر مهربان که ندیده ای من دخترم ؛ با چشمانی زیبا و براق من دخترم ؛ باقدی بلند و دخترانه من دخترم ؛ به شکل ماه و شایدم زیباتر من دخترم ؛ که میتوانم با یک لبخند چه کارها که نکنم من دخترم ؛ اشک هایی دارم به بزرگی دریا و حرف هایی دارم گاهی بزرگتر از آسمان من دخترم ؛ همانی که ارزشم را در ( ... ) میدانی من دخترم ؛ همانی که از ترس پسرهایی مثل تو باید مسیر مدرسه تا خانه را بدود من دخترم ؛ گاهی وقت ها شماره هایی از تو ، گاهی چشمک هایی از تو آرامشم را گرفت مرد ایرانی با توام زن ظریفه نه ضعیف
ممنون دختر چادری دروغ
من امروز یه کار ابلهانه کردم و از این ترفند استفاده کردم ولی شما این کارو نکنید چون انتقاله شارز به همون شمارست
عرفات
کلافه شده ام
دوستــ دارم دستم را بگذارم زیر چانه ام
زل بزنم به آسمان
و...
بخدا بگویم مثلا که چی ؟... امروز روزه عرفاته واسه منم دعا کنید
خیلی بد...............
…خودش میگوید:”ایرانی ام دیگه، پوستم کلفته! هر کی دیگه جای من بود تا حالا صد دفعه مرده بود!” مارال یکی از هزاران دختران ایرانی است که در خارج از کشور به عنوان کارگر جنسی به کار مشغول هستند. به دلیل بحرانهای مداوم اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و خانوادگی هرساله از ایران دختران و زنان بسیاری به [...] ادامه مطلب |
|